معلم، شاگرد و مادری که در نگاهش شوق و امید به آینده فرزندش موج میزند؛ هر سه مؤدبانه و به احترام میایستند و درست مثل نمایی از حضور در یک مدرسه رسمی سرود پر افتخار کشور را زیر لب زمزمه میکنند.
این نخستین تصویر از ویدئو منتشر شدهای است از مدرسه روستای نرگسزمین از توابع شهرستان ساری در نخستین روز مهر امسال.
سید حسن موسوی، تنها معلم و «اسماعیل» تنها شاگرد این مدرسه ابتدایی است.
مدرسه «نرگس زمین» تنها مدرسه کشور با یک دانشآموز و یک معلم نیست؛ آنطور که میگویند ۳۷۰ مدرسه کشور تنها با یک دانشآموز تشکیل میشود؛ این آمار را مسئولان آموزش و پرورش برای اثبات اقدامات این وزارتخانه عیالوار برای تحقق عدالت آموزشی در کشور ارائه دادهاند.
وجود اینگونه مدارس که عدهای آن را تهدید میدانند؛ هنوز هم یک بارقه امید است؛ آن هم در شرایطی که براساس دادههای مرکز آمار ایران، نرخ ترک تحصیل دانشآموزان مقطع ابتدایی در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲، ۱.۴۵درصد اعلام شده است.
در این دنیا هیچ چیزی تصادفی نیست
نرگسزمین، از توابع بخش چهاردانگه شهرستان ساری، یکی از روستاهای زیبای کشور در منطقهای محروم است.
سید حسن موسوی، معلم روستا به ما میگوید: این روستا در گذشته تعداد زیادی دانشآموز داشته، اما در سالهای اخیر، به دلیل مهاجرتهای متعدد، بسیاری از اهالی به شهرها مهاجرت کردهاند و حالا اسماعیل تنها دانشآموز این روستاست. البته، شاید روزی با مهاجرت معکوس به روستا این وضع تغییر کند؛ یعنی اگر خانوادههایی به روستا برگردند و صاحب بچه شوند، ممکن است باز هم جمعیت دانشآموزان زیاد شود.
او از سختیهای راه تا رسیدن به روستا برایمان میگوید؛ از مسافتی طولانی که باید هر روز طی کند و هزینههایی که باید برای این رفتوآمد صرف شود، از شرایط روزهای سرد سال و برف و بارانی که خطرهای جاده و راه را دوچندان میکند.
با اینحال اظهار میکند: ایمان و عشق به کار و اراده مصمم، تحمل سختیهای این مسیر پرچالش را آسان میکند و با همین عشق به تدریس است که برای خودم و دانشآموزم امید دارم به هدفهای بزرگتری دست پیدا کنیم.
من به این باور رسیدهام در این دنیا هیچ چیزی تصادفی نیست و خداوند، افراد را در مسیری خاص قرار میدهد تا بتوانند به یکدیگر کمک کنند. شاید اراده و خواست خداوند این بوده که در این موقعیت قرار بگیرم تا بتوانم به این دانشآموز کمک کرده و او را در مسیر رسیدن به جایگاهی بهتر هدایت کنم.
اسماعیل تنهاست
«اسماعیل در محل زندگیاش تنهاست و به همین دلیل در مدرسه و محله، همبازی و همسن و سالی ندارد».اینها را آقای موسوی بیان و اضافه میکند: بیشتر بچههای هم سن و سالهای اسماعیل به شهرهای دیگر مهاجرت کردهاند و در نتیجه او در این محیط، فرصتی برای تعامل با همسن و سالانش ندارد. تنها اوقاتی که میتواند با دوستانش بگذراند، پایان هفتههاست، بهویژه پنجشنبهها که معمولاً محله کمی شلوغتر میشود و دوستانش برای بازی به روستا میآیند. در واقع، کار و تفریح او بهطوری در یک قالب قرار دارند؛ یعنی در کنار انجام کارهای خانه و کمک به خانواده، از این فعالیتها بهعنوان نوعی تفریح نیز بهره میبرد، ضمن آنکه تا جایی که توان دارد، در کارهای خانه و روستا و کارهای مرتبط با دامداری و کشاورزی که در روستا رایج است، به خانوادهاش کمک میکند.

کلاسهای تکنفره چه حسی دارد؟
وقتی از آقای موسوی درباره کلاسهای تکنفره و تفاوت کلاسش با کلاسهای پرجمعیت میپرسیم، عنوان میکند: در کلاسهای تکنفره، معلم فرصت بیشتری برای ارتباط و آموزش به دانشآموز دارد، اما در کلاسهای پرجمعیت، به دلیل تعداد زیاد نفرات، فرصتها محدودتر میشود. در کلاسهای تکنفره، دانشآموز نه فرصتی برای بازی و تعامل با همکلاسیها دارد و نه میتواند محیط تعاملی را تجربه کند. در این شرایط، معلم باید نقش خود را بهطور کامل ایفا کند. باید مثل من در موقعیتهای مختلف، نقشهای متفاوتی را اجرا کند. گاهی در نقش یک معلم، گاهی به عنوان یک دوست، گاهی در نقش همکلاسی و حتی گاهی به عنوان همبازی. من سعی میکنم فضای کلاس را بهگونهای تغییر دهم که جو دوستانهتری شکل بگیرد تا در چنین فضایی بتوانم تمامی مسائل آموزشی و تربیتی را بهخوبی به دانشآموزم انتقال دهم. گاهی نیز قد و اندازه جایگاهم را تا حد یک دانشآموز پایین میآورم تا بتوانم ارتباط بهتری با اسماعیل برقرار کنم و به عنوان یک رفیق در کنارش باشم. سعی میکنم از طریق همین تعاملات، خلأهای آموزشی را جبران کنم و با همین امکانات مدرسه، موضوعات آموزشی و پرورشی را به بهترین شکل ممکن آموزش دهم.
از معیشت معلمان یادتان نرود
از آقای موسوی درباره وضعیت حقوق و مزایای معلمی میپرسیم؛ اظهار میکند: یکی از چالشهای اساسی در حوزه آموزش و پرورش، مزایا و حقوق معلمان است که در مقایسه با دیگر اقشار جامعه، بهویژه از نظر کارمندی، در رده پایینتری قرار دارد. این مسئله همواره یکی از دغدغههای معلمان بوده است. البته در سالهای اخیر، مسئولان زحمات زیادی کشیدهاند تا با رتبهبندی، حقوق و مزایای معلمها ارتقا یابد، اما به دلیل مشکلاتی مثل تورم بالا و مسائل اقتصادی، این تغییرات نتوانست آنطور که باید و شاید رضایت معلمها را جلب کند. در واقع، این تغییرات نتواسته آن شیرینی و حلاوتی را که معلمان انتظار داشتند برایشان به ارمغان بیاورد و نتایج آن به اندازهای که باید در دل معلمان بنشیند، ملموس نبوده است. با این حال، حرفه معلمی همچنان بر اساس عشق و علاقه به آموزش شکل میگیرد. به دلیل همین انگیزه و علاقه به این حرفه، بسیاری از معلمان با تمام چالشها و مشکلات موجود، به کار خود ادامه میدهند. اما نباید فراموش کرد توجه به معیشت معلمان نیز یک مسئله جدی است. معلمان علاوه بر عشق به کار، نیاز دارند وضعیت اقتصادی و رفاهی مناسبتری داشته باشند تا بتوانند بهطور کامل و بدون نگرانی از مسائل معیشتی، به وظایف خود در تربیت و آموزش نسل آینده بپردازند.
موسوی میگوید: دولت در حال حاضر تلاشهای زیادی برای بهبود وضعیت معیشتی معلمان و ارتقای حقوق آنها انجام میدهد و مطمئناً این اقدامات در آینده نتایج مثبتتری به همراه خواهد داشت. امیدواریم با توجه به این تلاشها، در آینده نزدیک عدالت در پرداختها، امور رفاهی، رفتوآمد و سایر مسائل مرتبط با حقوق و مزایا در تمامی سازمانها و بهویژه در نظام آموزش و پرورش رعایت شود. قشر فرهنگی جامعه نیز به زحمات دولت در این راستا امیدوار است و ما از دولت بابت توجه به این مسائل تشکر میکنیم و امیدواریم این تلاشها به نتیجه برسد و وضعیت معیشتی معلمان بهبود یابد.




نظر شما